در تعیین تفاوتهای بین کارایی و بهرهوری بایستی به نکات زیر توجه داشت:
- کارایی به عنوان معیاری بین صفر تا یک و یا بر حسب درصد بین صفر تا صد اظهار شده می باشد در حالی که بهرهوری میتواند بزرگتر از یک باشد.
- بهرهوری را در ارتباط با تک تک عوامل مانند بهرهوری نیروی انسانی یا سرمایه محاسبه شده اما کارایی به عنوان معیاری کلی بایستی از ترکیب ورودیها و خروجیها حاصل گردد (مهرگان،1387).
بازده به مقیاس[3] مفهومی می باشد بلند مدت که منعکس کننده نسبت افزایش در خروجی به ازاء افزایش در اندازه ورودیها میباشد. این نسبت میتواند ثابت، صعودی و با نزولی باشد. نسبت بازده ثابت به مقیاس وقتی صادق می باشد که افزایش در ورودی به همان نسبت موجب افزایش خروجی گردد. برای مثال اگر نیروی کار و سرمایه دو برابر گردد، نتیجه آن دو برابر شدن اندازه محصول گردد. بازده صعودی نسبت به مقیاس آنست که به اندازه خروجی به نسبتی بیش از اندازه افزایش در ورودیها، افزایش یابد و در صورتی که اندازه افزایش در خروجیها کمتر از نسبتی باشد که ورودیها افزایش داده شوند، بازده نزولی نسبت به مقیاس ایجاد می گردد.
جهت مطالعه بازده به مقیاس، در حالتی که دو ورودی و یک خروجی وجود داشته باشد، یک منحنی تولید یکسان را در نظر بگیرید. y1 واحد محصول با بهره گیری از ترکیب دو ورودی x1’ و x1 در شکل زیر مورد توجه قرار دهید. دو برابر کردن هر دو ورودی موجب تغییر منحنی تولید یکسان به y2 می گردد. اگر y2 دقیقاً برابر با y12 باشد، سیستم را نماینده بازده ثابت به مقیاس در دامنه x1 x1’ تا x2 x2’نامند. اگر y2 بیشتر از y12 باشد، بازده به مقیاس صعودی می باشد و اگر y2 دقیقاً کمتر از y12 باشد، بازده به مقیاس نزولی خواهد بود.
شکل 2-1. بازده به مقیاس (مهرگان،1387)
متداولترین وضعیت برای یک تابع تولید آغاز بازده به مقیاس صعودی و سپس نزولی می باشد. منطقه بازده به مقیاس صعودی به تخصص نسبت داده می گردد. با افزایش مقدار تولید کارگران متخصص را میتوان استخدام نمود و ماشین آلات جدید و کارا در فرآیند تولید مورد بهره گیری قرار گیرند. لیکن افزایش تولید از یک حد معین نه تنها کسب عواید بیشتر ناشی از اندازه افزایش تخصص را محدود می کند، بلکه معضلات مربوط به هماهنگی در مراحل و انجام تولید ممکن می باشد هزینه را به گونه قابل ملاحظه ای افزایش دهد. وقتی مخارج هماهنگی بیش از مخارج تخصیص داده گردد، بازده به مقیاس نزولی تبدیل خواهد گردید.
به گونه کلی دو حیطه سنتی و جدید را میتوان برای اندازه گیری کارایی واحد های اقتصادی مطرح نمود که عبارتند از :
الف) روشهای جدید: این روشها به دو شاخه پارامتریک و غیر پارامتریک تقسیم می شوند. در حوزه پارامتریک تابع تولید مشخصی با بهره گیری از روشهای مختلف آماری و اقتصاد سنجی تخمین زده می گردد و با به کار گیری این تابع نسبت به تعیین کارایی اقدام می گردد. میتوان به روش تابع مرزی تصادفی SFA[4] و روش تابع مرزی قطعی و تحلیل رگرسیون تصریح نمود.
در حوزه غیر پارامتریک دیگر نیازمند تخمین تابع تولید نمیباشیم، میتوان روش گروه های شاخص و همچنین تحلیل پوششی دادهها را بر شمرد.
شکل 2-2. روشهای برآورد کارایی
ب) روشهای سنتی : از روشهای سنتی میتوان به روش تحلیل نسبت تصریح نمود. در این روش یک نسبت بین اقلام مربوط به هم در اطلاعات عددی مدیریت محاسبه و تحلیل می گردد. به گونه کلی روشهای تحلیل نسبت عبارتند از (احمد پور،1385) :
- روش طریقه
- روش درصد
- روش مقایسه
- روش شاخص
[1] Effectiveness
[2] Productivity
[3] Return to Scale
[4] Stochastic Frontier Production Function